ما برگشتیم
سلام میبینم که اینجا کسی منتظر ما نیست همه حسابی سرشون شلوغ پلوغه و سراغی از ما نمیگیره ولی ما خودمون رو تحویلی میگیریم و برای برگشت خودمون خوشی در میکنیم .
دخترم مامان خیلی تنبل شده گرمای هوا از یه طرف و روزهای آخر ماه رمضون دیگه از بیحالی فرصت انجام هیچ کاری رو نداشتم که هفته آخر ماه رمضون روز شنبه طی یک تماس تلفنی دعوت شدم به یه کار جدید جالبه آدم بشینه تو وخونه و یه دفعه ای یه مدیر بهش زنگ بزنه که پاشو بیا تو استخدامی البته ناگفته نمونه مثل اینکه قبلا عزیزجون خواسته بودن آخه شوهر دختر عمه عزیز مدیر عامل یه شرکت بزرگه و ایشون قبلا مرحله درخواست کار رو انجام داده بودن و من که رفتم بهم نامه دادن که برو معاینات و انگشت و نگاری و خلاصه اینکه یک هفته بدو بدو و تهیه آزمایشاتو.........و از روز 24 مرداد شروع به کار بنده شد البته عزیزم اینبار یکم قضیه برا شما دیگه فرق کرد چون تو کار قبلی من پاس شیر داشتم و همیشه 1 ساعت دیر میرفتم و ساعت 8.5 کارت میزدم ولی الان باید ساعت 7 کارت بزنم و شما باید با بابا بری مهد و این یکم من رو مضطرب و نگران کرده چون صبح ها یکم بهونه گیری میکنی و از طرفی هم ظهر ساعت کاریم تا 2.5 و تا برسم خونه 3 میشه ولی یکماهه اول برای آشنایی با کار ملزم به اطاعت امر مدیر بخش باید تا هر وقت ایشون دستور نداده نیام خونه و واسه همین یه روز 3 میام یه روز 4 و یه روز 5 و یه روز 6 تا کی این وضعیت ادامه داره خدا میدونه امیدوارم زودی روال کار دستم بیاد و بتونم زود بیام پیش شما .و اما میشنویم از رها:
تو این مدت رها پک اول تراشه های الماس رو با موفقیت پشت سر گذاشت و به علت کار جدید بنده پک دوم کمی به تاخیر افتاد .
گلم کلاس شنا رو هفته ای یکبار با خاله مهسا در حال تمرینه و خاله مهسا حسابی ازش راضیه و میگه نسبت به سنش خیلی خوبه
همچنان مشغول به خوردن نوفاله است و به هیچ وجه من الوجوهی دست از نوفاله نمیکشه البته ناگفته نمونه فقط لحظاتی که خوابش میاد فرشته مهربون اجازه داره بیاد و نوفاله رو بیاره ولی گاهی فرشته فراموش میکنه که ببره دیگه اونروز جشن و پایکوبی به راهه و حتی دستشویی هم با خودش میبره تا فرشته نیاد ببرتش اونموقع است که دیگه من عصبانی میشم که چرا قایمش نکردم چون مدام شیشه شیر میخوره و یک سره کارمون دستشویی رفتنه
یه مدت تیکه کلام رها خانوم شده بود بی ادب به هر چیز و هر جا و هرکی باب میلش نبود سریع میگفت بی ادب به یه لحن خاصی هم نمیتونم بنویسم ولی من واکنش نشون ندادم تا بلکه مثل کلمات دیگه ای که قبلا میگفت ترک بکنه ولی ترک نکرد ولی دیگه خیلی یکم بکار میبره و اگه خیلی دیگه ناراحت باشه بکار میبره .
جدیدا دخترم قهر قهرو شده و سریع قهر میکنه میره تو اتاق با من که دعوا میکنه میگه دیگه دوستت ندارم و فقط بابام رو دوست دارم و با اون که قهر میکنه میگه دوست ندارم فقط مامانم رو دوست دارم درکل آدم فروشه دخترمون .
دیگه توی گوشی من یادت گرفته شماره بابا رو سحر رو دایی حامد رو و یه وقت با خبر میشم میبینم داره صحبت میکنه و آخر ماه هم پول تلفن بینوای من ناپلئونی میاد
حالا چند تا عکس رها خانوم
آب سرد بود اول با لباس رفتیم تو آب
ولی کم کم عادت کردیم به سرمای