رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

رها و استخر

1392/4/21 17:13
نویسنده : Raha:)
1,190 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیز دلم خیلی وقت بود که خاله مهسا به من گفته بود که یه روز رها رو بیار استخر ولی من فرصت نمیکردم تا اینکه روز سه شنبه اراده کردم و با خاله مهسا هم هماهنگ کردم چون اینجا بچه های زیر شش سال رو استخر نمیزارن و چون خاله مهسا خودش مربی گفت بیار کاریت نباشه خلاصه سه شنبه از هرکس درخواست کردیم با هامون بیاد استخر نشد که نشد داشتم پشیمون میشدم ولی گفتم بیخیال مادر و دختر دوتایی میریم قرار بود بابا ساعت 12.5 بیاد دنبالمون و ازش خواستم برات بازوبند بگیره که خدا خیرش بده هم بازو بند گرفت هم تیوپ که خیلی هم خوشگل و زیبا ست خلاصه رسیدیم استخر جلوی در کمی نگران بودی و گفتی پس چرا بابا نمیاد و من گفتم بیرون منتظره اول ممانعت کردی از وارد شدن ولی بعد که مهسا رو دیدی خوشحال شدی و وارد شدی کادر استخر به هوای مهسا اجازه دادن بریم تو و مهسا گفت که باهاش کلاس داریم ،آماده که شدیم رفتیم دوش گرفتیم و شروع ذوقت از همون حوضچه کلر شروع شد خیلی خوشحال بودی وارد استخر که شدیم داشتی ذوق میکردی و از بازوبندات خوشت نیومد و مهسا گفت بازوبند زود براش از همون تیوپش که مثل یه قایق میمونه و خیلی جالبه همه اونجا میپرسیدن از کجا گرفتین خلاصه تو سوار بر قایقت و من هم کنارت و شروع کردیم به چرخیدن و بازی کردن  چه ذوقی میکردی تو مهسا میگفت من از اینکه میبینم رها اینطور ذوق میکنه کیف میکنم  همچنین میگفت دفعه اول خیلی مهمه اگه بچه خوشش بیاد و نترسه موفق میشه امیدوارم گلم راستش رو بخوای من هم نگران بودم چون هیجوقت تو استخر باغ دوست نداری وارد بشی فقط پاهات رو میندازی تو آب چند دفعه بابا خواسته ببرتت تو آب نرفتی ولی خدا رو شکر از این استخر خیلی خوشت اومد و قرار شد خاله مهسا تو اولین فرصت یکی دو هفته ای کلاس خصوصی برات بزاره و شروع به آموزش شنا بکنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نسیم-مامان آرتین
24 تیر 92 11:42
ای قربون این دخمل شناگرم بشم که همه جوره خوردنی وماهه


مرسی نسیم جونم
مامان نیایش
24 تیر 92 21:55
واااااااااااااای عزیزم استخر و. شنا و آب بازی قربون ذوق کردنت نیای شمامان بی ذوقی داره که استخر نمیبرتش نه


زهره عزیزم آخر جمله ات رو متوجه نشدم گلم
محبوبه
24 تیر 92 23:50
سلام
چه عالی
می دونم چی کیفی کرده، آخه رهای منم بی نهایت خوشحال بود وقتی می رفت تو استخر
البته رها با بازوبنداش راحت بود و می تونست خودشو کنترل کنه


شاید محبوبه چون رهای شما قدش از رهای من بلندتره به خاطر اون میتونه ولی رهای من اصلا نتونست با بازوبند خودش رو کنترل کنه
خاله پارمیدا
28 تیر 92 10:38
تایتانیک ــــــــ||ــ =”………….”— ___t/,_. …………. ,_ / __________________ با همه مسافراش فدات . . .
مامان نیایش
30 تیر 92 11:46
سلام عزیزم طاعاتتون قبول منظورم این بود که من خیلی بی ذوق هستم که نیایش رو استخر نمیبرم آخه من تا حالا استخر نرفتمعزیزم خصوصی داری
مامان ملینا
6 مرداد 92 10:18
سلام رهای گلم .قربون اون ذوق کردنت بشم من .یه روز هم سمیه جون با ما بریم استخر مهسا جون هم برای ملینا پارتی بشه .منم نمی دونم اصلا ملینا اسخر دوست داره یا نه.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد