در گیری هفته گذشته
سلام خانوم خانوما دختر گل من هفته گذشته از اونجایی که سه تا امتحان خیلی خیلی سخت
پشت سر هم داشتم و حسابی در گیر خوندن بودم البته فقط زمانهایی که تو خواب بودی جالبه
عزیزم که تو از زمان شروع امتحانات من غروبها ٣ یا ٤ ساعتی میخوابی و من حسابی درس میخونم
ولی زمانی که بیدار میشی اصلا نمیتونم و نمیخونم خلاصه حسابی مشغول بودم که از قضا روز
سه شنبه که بابا اومده بود ار مهد دنبالت شما پا تو کرده بودی تو یه کفش که تاب تاب بازی و یه
کم تو مهد تاب بازی کرده بودین و دوباره وقتی رفته بودین اداره بابا از اونجایی که مقابل اداره بابا پارک
هست گریه کرده بودی که بری پارک خلاصه بابا هم که گوش به فرمان شما و رفته بودین موقعیکه من
اومدم پارک دیدم کل صورتت کاملا یخ کرده و سریع آوردمت تو ماشین و برگشتیم خونه که خوابیدی و
بیدار که شدی بله تب کردی حسابی و استامینوفن و غیره ...........و بیقراریهات شروع شد بابا که اومد از
اونجایی که او همیشه تو همه چی من رو مقصر میکنی اینبار من پیشدستی کردم و گفتم که بازی تو
پارک نتیجه اش شد این ولی بابا زرنگتر از این حرفاست اون میگفت که از رادین گرفتی آخه دو روز بود
رادین مهد نمیومد و شنیدم مریضه آخه وقتی دو روز پیش تو رادین رو دیدی همون دو روز پیش مریض
میشدی دیگه چرا بعدا مریض شدی خلاصه برا من مهم نیست چطوری مریض شدی مهم اینه که نباید
مریض میشدی حالا که شدی هیچکاری نمیشه کرد ولی بابا همیشه دنبال مقصر میگرده و هیچوقت هم
کم نمیاره بگذریم خلاصه اینکه عزیزم خیلی تب داشتی و با شیاف هم پایین نمیومد و شب رو فقط
پاشویه کردم تا صبح که رفتم امتحان و تو موندی پیش بابا تا ببره خونه مامانی و رفتم امتحانم هم گند زدم
و خلاصه بعد از ظهر هم رفتیم دکتر و کلی دارو داد وگفت گلوت چرک کرده و پنجشنبه هم مرخصی
گرفتم و شب هم بیدار موندم و درس خوندم و صبح سحر اومد پیشت و من رفتم امتحان خوشبختانه این
یکی خوب بود و خدا رو شکر ظهر که برگشتم یکم حالت رو براه شده بود و هنونه بهت دادم و بهتر شدی
میدونم بازم داری دندون در میاری امیدوارم زودی این دندونه در بیاد تا بیشتر از این اذیت نشی