اولین پست سال 92
دختر گلم امسال سومین بهاره که تو در کنارمون هستی و امسال سال تحویلمون با دو سال قبل خیلی متفاوت بود اصلا من خودم تا بحال چنین سال تحویلی ندیده بودم خیلی بهم چسبید تو حرم امام رضا و با خانواده ام عزیزم لحظه تحویل سال من همیشه بغض میکنم و چون نمیخوام کسی ناراحت بشه همیشه جلوی خودم رو میگیریم ولی امسال خیلی راحت بودم لحظه سال تحویل تا دلم بخواد خودم رو خالی کردم نمیدونم چرا اینطوریم ..............قربونت برم حرم خیلی خیلی شلوغ بود با اینکه ما صبح 9.5 رسیدیم حرم تونستیم تو صحن قدس بزور یه جا پیدا کنیم و بشینیم و تو خوابیدی تا ساعت 1 و هوا هم خیلی سرد بود بعداز تحویل سال برگشتیم و به ازدحام بسیار بسیار سنگینی خوردیم و در هر حال خیلی تحویل سال خوبی بود ممنون امام رضا که امسال ما رو هم دعوت کردی تا در جوار شما سال رو تحویل کنیم گلم به خاطر سردی هوا تو رو خیلی کم میبردم حرم و من و بابابی و مامانی خودمون هر روز صبح زود بیدار میشدیم و شما رو تو خواب میگذاشتیم و میرفتیم و به نسبت حرم خلوت تر میشد عزیزدلم روی هم رفته برخلاف انتظارم تو توی این سفر اذیتم نکردی و خدا رو شکر مریضم هم نشدی و حسابی بازیگوشی کردی تو ماشین هم من هم پشت کنار تو نشستم و با هم بازی و کتاب و .......و خدا رو شکر مامانی و بابایی هم همراهی کردن و اصلا ماشین اونها سوار نشدی راستی خانومی از الماس شرق یه عروسک چشم بسته دیگه عین عروسک خودت دوباره با خواهش و تمنا گرفتی هرچی گفتیم چیز دیگه بگیر قبول نکردی حدود 5 ساعت تو سرمین عجایب بازی کردی و حسابی خسته شدی تا برگشتی گرفتی خوابیدی جالبه که به هیچ وجه رضایت نمیدادی که ازت عکس بگیرم و بزور یکی دو تا موفق شدم بگیرم تو حرم که اصلا نتونستم بگیرم چون وارد حرم که میشدی فقط میدویدی و دوست داشتی کنار حوض آب باشی یکی دو تا عکس به زور گرفتم
عزیزم از وقتی برگشتیم هم حسابی مشغول کار روی پایان نامه ام هستم خیلی درگیرم برام دعا کن
عکسهای سفر رو تو ادامه ببینید
عکسهای سفر
لحظه شروع سفر
اینهم ژستی که نمیزاری عکس بگیرم
اینجا طرقبه است حواست به جای دیگست و تونستم عکس بگیرم