نوروزانه
عزیز دلم سلام برای چندمین بار عیدت مبارک خانومی
امسال برخلاف سالهای گذشته تصمیم گرفتیم که تعطیلات نوروز رو مسافرت نریم و خونه باشیم ولی تصمیم خوبی نبود و قرار شد از سال بعد چنین تصمیمی نگیریم چون بدون سفر تعطیلات جالب نبود. پنج روز اول که حسابی مشغول دید و بازدید بودیم و از روز پنجم دیگه عید دیدنی ما تموم شد و هنوز مهمونهامون نیومده بودند که تا روز دهم مشغول مهمون داری بودیم به تو که حسابی خوش میگذشت تا دلت بخواد عیدی جمع کردی و شکلات و آجیل میل فرمودی نوش جان عزیزم تا صدای زنگ در رو میشنیدی سریع دمپایی رو فرشی پات میکردی و منتظر ورود مهمون میشدی و به محض ورود مهمونها هم شروع به پذیرایی به شیوه خودت که با دستهای کوچولوت مشت مشت آجیل و شیرینی تعارف میکردی قربون مهمون نوازیت بشم من
رها در لحظه تحویل سال
خبرخوش : مروارید سیزدهم هم در اومد
تولدانه : عزیز دلم ما همیشه تو ایام نوروز تولد 4 نفر رو برگزار میکنیم
8 فروردین : تولد آقا جون که امسال فقط توسط ما سه نفر و عزیزجون و آقا جون و عمو مسعود برگزار شد آخه بقیه سفر بودند پس یه بار دیگه با هم میگیم آقاجون عزیز به قول تو دخترم (آآآآآآآآآآآآآآ)
آقاجون تولدتون مبارک خیلی دوستون داریم
11فروردین : تولد خاله سحر که موقع باد کردن بادکنکها خیلی خوش گذشت و مدام بادکنکها در حال ترکیدن بودند جالبه مامان جون شما روز چهار شنبه سوری از صدای ترقه نمیترسیدی ولی از صدای ترکیدن بادکنکها میترسیدی و مدام میگفتی بسه بسه خلاصه کلی خندیدیم پس دوباره به (سیر)میگیم:
سحر جون عزیز و دوست داشتنی تولت مبارک خیلی دوست داریم
12 فروردین : تولد دوقلو ها نوید(نوی) و نگین(ننین) که فردا قراره بریم و از همین جا فعلا بهشون تبریک میگیم :
نوید و نگین عزیز تولدتون مبارک دوستون داریم یه دنیا