رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

اندر احوالات رها خانم

1390/9/8 10:52
نویسنده : Raha:)
950 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر ناز من شرمنده که این ده روز نتونستم وبتو آپ کنم ولی قول میدم تکرار نشه  خودت

که میدونی چقدر سرم شلوغ بود و درگیر بیمارستان بودیم عزیزم حسابی دلت به دایی تنگ

 شده بود هر روز تلفن میکردیم و با دایی صحبت میکردی خیلی جدی انگار داری تمام ماجرا

 را براش تعریف میکنی و دادا میکردی و دایی هم کیف میکرد دیروز هم که دایی رو دیدی

 خیلی ذوق کردی ولی مامانی نزاشت بری بغلش و بوست نکرد از دور واسه هم بوس پرت

میکردین نازگلم یک  خبر مهم اینه که هشتمین مروارید هم بیرون اومد روز پنجشبه بود که

 دیدم بله دندان آسیاب اول سمت چپ فک بالا زده بیرون خیلی خوشحال شدم

عسل مامان این روزا خیلی شیرین عروسک بازی میکنی تا یه عروسک میبینی سریع

میری کشون کشون یه بالش میاری و یه چیزی به عنوان پتو و عروسکت رو روی پات

میخوابونی و لالا میگی قربونت برم آخه خودت هیچوقت رو پا نمیخوابی پس چرا

عروسکات رو میندازی رو پات

 

در حال خوابوندن تارا

سمت راست خور خورو سمت چپ عروسک بچگی خودم به نام سحر

عزیز دلم روز به روز علاقه ات به کتابخوانی بیشتر بیشتر میشه و تقریبا شعرهاشون رو

هم یاد میگیری و بادستات اجرا میکنی مثلا داری شعر کتاب رو میخوانی مخصوصا عاشق

 این دو تا کتابهایی

مشغول خوندن کتاب

عزیزم خیلی کارهای خطرناک انجام میدی میری رو مبلها و از رو مبل یا میری رو صندلی

 یا روی میز و به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشی به هر روشی میگیم نرو گوش نمیدی

 گاهی حسابی عصبانی میشم

در حال رفتن روی صندلی

جالب وقتی هم میری بالا به حالت اینکه ما رو تهدید کنی میگی ییک دوو سی یعنی یک دو سه

 که می خوام بپرم که ببینی عکس العمل ما چیه من که تو این لحظه نمیدونم به گفته تو بخندم

 یا برا پریدنت عکس العمل انجام بدم خلاصه حسابی ما رو گذاشتی سرکار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مهرناز مامان امین حسین
8 آذر 90 11:08
سمیه جون سلام خوشحالم که حال برادرتون بهتر شده رها خانم هم دیگه حسابی شلوغ شده مامانی فقط مواظبش باش
مامان ساينا
8 آذر 90 11:36
آفرين به اين دختر كتابخون و زرنگ و شيطون
مامان یسنا
8 آذر 90 11:51
خیلی دختر نازی دارین ماشالاه!!! چقدر قشنگ عروسک بازی میکنی
مریم که دوست داره
8 آذر 90 12:58
واااای عزیزم،چقدر شیطونیات بیشتر شده عروسک بازیتو که دیدم دلم غش رفت خیلی جیگرو دوست داشتنی تر شدی.خدا برا مامان و بابا حفظت کنه.ماشااله،ماشااله....
مریم که دوست داره
8 آذر 90 13:04
واااااای عزیزیم.چقدر قشنگ عروسک بازی میکنی.عکسهای عروسک بازیتو که دیدم دلم غش رفت.
خیلی جیگرو دوست داشتنی تر شدی،خدا برامامانو بابا حفظت کنه.
ماشااله ماشااله ماشااله...


ممنون خاله مریم عروسک بازی منو دیدی یاد بچگیات افتادی خاله یادش بخیر
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
8 آذر 90 19:48
عزیزم مروارید هشتمت مبارک. راستی حال دایی حامد خوبه؟
مامان ماني
8 آذر 90 21:42
قربونش برم .... چه عروسك هاي قشنگي ...... چه دختر نازي ....... چه كتاب هايي ..... چه مامان و باباي مهربوني ..... شاد باشيد ....
مامان زهرا نازنازی
9 آذر 90 1:45
ممنون از دلگرمی هاتون
مامان ملینا
9 آذر 90 11:07
خاله جون مرواردیتم مبارکه . آفرین به گلم که کتابخون شده. می بوسمت عزیزم .
ناهید
9 آذر 90 13:13
سلام مامان رها ای جانم چقد این دخترت ماشاالله شیرین و نازه، الهی خدا بهتون ببخشه از سرچ یه موضوع به این وبلاگ خوشمل رسیدم. خیلی تعجب کردم، آخه تا حالا ندیده بودم مامانی برای دخملش وبلاگ بسازه!! ولی کار جالبی بود. وااااااااای بزرگ بشه چقد بخنده جانم، خیلی شیرینه دخترت
نانی
10 آذر 90 18:39
ماشااله چه ناز شدی رها خانوم
مامان علی
10 آذر 90 21:48
خیلی خوشحال شدم از خبر سلامتی دایی حامد. عروسکه من چقد ناز عروسکتو بقل کردی می بوسمت
mamani helena
10 آذر 90 23:07
salam azize khale ey joonam ke khanoom shodi mashala ye kami ham bala shodiya khordani khale
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
11 آذر 90 12:50
فندق کوچولو مثل لینکه خیلی دوست داری دو قلو داشته باشی نه ؟! راستی سمیه جان چه کار کردی رها جون به کتاب علاقمند شده.این کتاباش موزیکالن یانه؟
مامان نفس
11 آذر 90 13:13
ای جووووووووووووووووووووووونم چه عروسکی چه نازنینی چه فرشته ای هزار ماشاله انشاله خدا بهتون ببخشه و همیشه خونه قشنگتون پر از روزهای خوب و شاد باشه
مامان محمدجان
11 آذر 90 21:27
سلام عزیزم خوبی؟رهاجونم خوبه؟دایی چطورن؟بهتره ایشالله؟مرخص شد؟ بوس واسه شیرین خالهههههههه
مامان پرنسس
12 آذر 90 8:37
سلام خانمي خيلي خوشحال شدم داداشت حالش خوب شده و بهت تبريك مي گم براي دندان 8 هم همينطور.ولي رزي من 12 دندان داره و 4 تا آسياب هم در آورده جالب كه اون هم شديدن علاقمند به كتاب ، خصوصا شعر. مامان رها جان، رزي هم با عروسك هاش دقيقا اين رفتار ها داره و در اكتشافات بعمل آمده مشخص گرديد كه تمامي اين اعمال مادرانه از مهد كودك نشات مي گيرد. اون جا با بچه هاي شير خوار اينطوري برخورد ميشه و بچه هاي ما هم كه طوطي.... از طرف من ببوسش. به اميد روزي كه اين فسقلت توي آغوش بگيرم
مامان دیانا
12 آذر 90 13:34
خدا رو شکر که حال برادرتون خوب شد و الهی هیچ وقت دیگه پیش نیاد این عسلک خاله چقدر شیطون شده مراقبش باش عزیزم بوسسسسسسسسسس
مامان آريا
12 آذر 90 14:43
خدارو شكر كه حال دايي جوني بهتره عزيزم قربونت برم با اين شيطنتات و بازيگوشيات آفرين دخمل كتابخونم
فریبا
12 آذر 90 16:21
سلام مامان سمیه... ماشالا به این دختر کوچولوی خوشگل... خیلی خوبه که از الان به کتاب علاقه نشون می ده... حتما تشویقش کن و براش زید کتاب بخون... روی گل کوچولو رو ببوس
سمانه مامان پارسا جون
13 آذر 90 12:08
خدارو شكر كه حال برادرت بهتره عزیزم بوس واسه گل دختر
مامان پریسا
14 آذر 90 1:57
با سلام ایام سوگواری سالار شهیدان را به شما تسلیت میگم. آفرین به این دخمل زرنگ و ناز.
مامان نیایش
14 آذر 90 19:17
سلام به مامان خانومی و رها کوچولو الهی همیشه سالم باشی دختر ناز توی این ایام عزاداری التماس دعا
تینا بیدی
15 آذر 90 9:57
فداش شم این همه خوشمزه شده
مامان ماهان
15 آذر 90 22:08
سلام سمیه جونم خوبی چه دخمل کتابخونی آفرین چه عکسای بامزه ای ازش انداختی خدا حفظش کنه
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
16 آذر 90 19:02
سلام سمیه جون خوبی؟خبری ازتون نیست؟دایی حامد جون چطورن؟ایشاالله که سلامتی کاملو بدست آوردن.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد