تاخیر اساسی
سلام سلام بازم من بدقول شدم قول داده بودم که تاخیرام تکرار نشی ولی شرمنده باز تکرار شد دختر نازم خودت که در جریان بودی و در ادامه هم برات تعریف میکنم و اما دوستان خوبم ببخشید که نتونستم بهتون سر بزنم سرم شلوغ بود ولی سعی میکنم دیگه دیگه تکرار نشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و اما دلایال غیبت رها خانم گل عزیزم اواخر هفته پیش تو شرکت اسباب کشی داشتم و اتاقم رو عوض کردن و اومدم یه طبقه بالاتر و در جوار مدیر و چند روزی درگیر اسباب کشی و مرتب کردن اتاقم بودم و از طرفی هم تو خونه مشغول تدارک نذری امام حسین آخه روز تاسوعا ما خونمون نذری میپزیم واسه همین شرکت کار و خونه کار که آخر شب هم خسته میخوابیدم تا اینکه روز تاسوعا نذری پزون برگزار شد و خدا رو شکر همه چی خوب بود و غروب هم رفتیم ٧ تا مسجد شمع گذاشتیم این رسم از قدیم تو خانواده ما مرسوم بوده ونسل به نسل هم ادامه داره و ما هر سال به همراه بابایی و مامانی و سحر و حامد میریم متاسفانه بابای تو هیچوقت نمیشه آخه بابا همیشه از ظهر تاسوعا که نذری میدیم میره هیئت تا فردا شام غریبان عاشورا و ما هم اون دو روز رو خونه مامانی میمونیم تو هم که بهت خوش میگذشت و حسابی سینه زدن رو یاد گرفتی روزهای اول وقتی سوار ماشین میشدیم طبق روال همیشه میگفتی نانای یعنی ضبط رو روشن کنیم که کلی بهت توضیح دادیم که این ایام باید سینه بزنیم و نوحه گوش بدیم که دیگه سوار ماشین که میشیم شروع به سینه زدن میکنی قربونت برم که سریع یاد میگیری باید چه بکنی عزیزم امسال مراسم سوگواری امام حسین نتونستم شرکت کنم آخه تو عزیز دلم یکجا نمیشینی که گفتم اگه برم هیئت تو میخوای بلند بشی واسه خودت بچرخی من هم بدنبال تو واسه همین ترجیح دادم جایی نرم و خونه نشین باشم و از تلویزیون مراسم را ببینم ولی اصلا فاز نداد آخه من خیلی محرم و عزاداریاشو دوست دارم بابا میرفت و میگفت :(اگه میخوای یه روز تو برو من پیش رها بمونم و یه روز من برم ) ولی من راضی نشد گفتم مجبور که نیستم برم اونجا فکرم بمونه پیش خانوم خانوما واجب که نیست خوب چه میشه کرد آدم بچه دار برنامه اش معلوم نمیشه دیگه ان شا الله سال بعد باهم میریم
این بلوز رو مامانی برات زحمت کشید و خرید
این بلوز رو هم مامانی پارسال زحمت کشید و خرید
مامانی جون دست گلت درد نکنه