رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

مار گزیده از ریسمان ساه و سفید میترسه

1391/9/1 15:41
نویسنده : Raha:)
573 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم این ضرب المثل  مصداقش منم که بعد از بیماری تو نسبت به همه چیز حساس شدم و سریع میترسم روز جمعه و یکشنبه  شام مکه دعوت بودیم  جمعه فامیل بابا و یکشنبه فامیل بنده و از اونجایی که روی کارت فقط جناب همراز و همسر محترم نوشته بودند و خانواده ننوشته بودند و من هم که به این مسائل حساسم تصمیم بر این شد که شما نیای البته بابا خیلی مخالف بود ولی من مجابش کردم و جمعه رفتی خونه مامانی و یکشنبه خونه عمه مهری که یکشنبه بعد از شام ما هم اومدیم خونه عمه و مهری گفت تو خیلی سنجد و انجیر  خوردی و من هم خیلی استقبال کردم چون دوست دارم تو خوراکی طبیعی بخوری تا مصنوعی  برام جالب بود چون انجیر میدونستم دوست داری و همیشه میخوری ولی سنجد بار اول بود و تصمیم گرفتم تا برات بگیرم خلاصه از عمه تشکر کردیم و اومدیم خونه شب خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم چشمت روز بد نبینه صورت تو کهیر زده بود بیا و ببین سریع زنگ زدم به مامانی با گریه که گفت میخواره از تو پرسیدم گفتی نه و سریع بدنت رو دیدم چیزی نبود  مامان گفت گرمیه چی خورده گفتم ...گفت خاکشیر بده بنده خدا مامانی هم که دو هفته است استراحت مطلقه دیسک کمرش دوباره شروع شده بنده خدا از اینکه نمیتونست بیاد ناراحت شد خلاصه با دادن خاکشیر و ماست و دوغ دیدم داره کم میشه و آروم آروم  بهتر شدی و نهار خوردیم و تو خوابیدی و عصر مامانی وقت دکتر داشت و من هم کلاس داشتم واسه همین قرار شد تو بری خونه عزیز جون وقتی بیدار شدی دیدم خدای من چه کهیرایی مثل تاول شده بود باز خاکشیر دادم به خیال صبح که بهتر میشی و اومدم لباساتو عوض کنم دیدم خدایا بدنت پره خلاصه بردمت خونه عزیز و به عزیز هم نشون دادم و اون هم گفت شاید آبله یا مخملک باشه که دیگه ترسیدم رفتم کلاس و گفتم اگه تا برگردم خوب نشی میریم دکتر که برگشتم عزیز گفت هنوز کشیده نشده که سریع به دکترت زنگ زدم و رفتیم و خدا رو شکر دکتر گفت حساسیته و چون سیستم دفاعی بدنش پایین اومده به هر چیز جدیدی که بخوره ممکنه بدنش واکنش نشون بده که آمپول دگزا و و شربت هیدروکسیزین داد که بابا نزاشت آمپول رو بزنیم چون گفت خیالمون راحت شد که چیز خاصی نیست اگه دیدیم بدتر شد میزنیم که خدا رو شکر با خوردن یک نوبت شربت و قیصی زردآلو دیروز که بیدار شدی دیدم اثری از اون کهیرها نمونهده خدا رو شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

محبوبه
1 آذر 91 16:47
خداروشکر که فقط حساسیت بوده. عزیزمه الهی بلا دور باشه همیشه ازش. می بوسمش
ثمین
2 آذر 91 11:27
سلام به همه دوستان دنیای نفیس عزاداریهاتون قبول باشه! تا روز عاشورا قراره دیگه پست جدید نزاریم و این پست رو آپ کنم!! یعنی شما لطف میکنید و عکسای کوچولوهای محرمی تون رو میفرستید تا با نام خودتون اینجا به یادگار بزاریم و یه آلبوم زیبا به نام محرم 91 ثبت کنیم. اگه موافقید یاعلی! هر نفر یک عکس میتونه بفرسته ولی اگه لباس فرق داشت اشکال نداره دوباره عکس بده!! از شام قریبان دیگه این پست آپ نخواهد شد! در روز از یکشنبه 5آذر - 10محرم تادوشنبه ساعت 12 شب! مسابقه بهترین عکس داریم(درقسمت نظرات رای میدین و هر وبلاگ حق دو رای داره) که عکس برنده رو تا آخر ماه محرم در پست ثابت وبلاگ میزاریم(جای عکسی که الان هست) و عکس رو به وبلاگ برنده لینک میکنیم! در ضمن باید در وبلاگ خودتون هم لینک این پست رو بزارید تا عکستون ثبت شه! اینم لینک این صفحه: آلبوم کودکان محرم 91 http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1409.php حتما در مسابقه شرکت کنیدا. منتظرتون هستم.
سعیده مامان آرتین
4 آذر 91 13:01
خدا رو شکر دخترم خوب شدی. امان از دست حساسیت.


ای امان ای امان
خاله نسیم
6 آذر 91 8:24
خدارو شکر که حساسیت بوده نه چیز دیگه ای
یعنی سنجدم آلرژی زست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشم میاد طب سنتی همه مامانها مثل همه


آره نسیم جون من که طب مامانم رو قبول دارم چون هیچ وقت برعکس بعضی ها من رو نمیترسونه و آرامش میده
mamani
6 آذر 91 14:52
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟ اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما....
مامان پرهام
6 آذر 91 21:35
سلام مدتی بود به دلیل کارهای زیادم خیلی به وب سر نمی زدم و از شما هم بی خبر بودم. الان چند تا پست آخری رو خوندم و بابت مریضی دختر کوچولوی نازمون خیلی ناراحت شدم. پرهام هم مدت سه هفته مریض بود و سرفه های بدی می کرد. ایشاللا همه ی بچه ها صحیح و سلامت باشند. دختر نازت رو ببوس


بله ان شا الله همه بچه ها سلامت باشند
پگاه مامان آرشیدا
7 آذر 91 11:04
سلام سمیه جان مرسی که لینکم کردید و من هم لینکتون کردم و امیدوارم رها جون همیشه سلامت باشه و واقعا تو عکسهای بچگی شبیه فندقه و هرچی بزرگتر میشه خوشگلتر میشه ، خدا حفظش کنه


ممنون پگاه جون
ني ني آينده
22 آذر 91 11:08
سلام وب جالبي دارين به منم يه سري بزنين
مامان ماهان
4 دی 91 15:09
ای جان خدا روشکر که حساسیت بوده
الهی دخمل نازمون روز به روز قویتر بشه و بدنش توانایی گذشته رو بدست بیاره


ممنون دوست خوبم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد