خاطرات روز جمعه 17 دی ماه :)
خب سلامی دوباره من و مامان و بابام طبق روال دوباره امروز رفتیم گاوازنگ😆 امروز رفتیم جاهای دیگش که من آخراش یاد عکس افتادم و سریع گوشی و برداشتم و شروع کردم به عکس گرفتن😅 خب حالا بریم یکی یکی عکسا رو ببینیم🤗
این از خودممممممم🤗
اینم از یه تیکه جایی که رفته بودیم😍
🧿
خب اون نقطع سیاهه هست دورش دایره آبی کشیدم اون بابامه رفت کلی گشت اونجارو و من و مامانم هم از توی ماشین آخراش لذت بردیم چون سردمون شده بود🤣
🧿
🧿
خب اینم دوتا عکس از 2 فکت🤗 خیلییییییییی کیوتهههههههههه🤕
🧿
اینم یه عکس دیگه🙂
اینم از آسمان و کوه زیبا🤭
خب بازم از خودم خودشیفته فراهانی😆
خب فعلا خداحافظ🦒
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی