رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

دختر خوب

1390/8/12 11:44
نویسنده : Raha:)
704 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام سلام صد تا سلام دختر نازم از اونجایی که من روزهای سه شنبه و چهار شنبه کلاس دارم و عزیزدلم اکثرا میری خونه مامان پری ولی گاهی اوقات که چهارشنبه شام خونه مامان بتی  برقرار باشه میری خونه مامان بتی 

سه شنبه من روزه بودم و ظهر ماشینمون خراب شدگریه مجبور شدیم با تاکسی برگردیم که یه راست رفتیم خونه مامانی و شما از دیدن اونها و اونها از دیدن شما کلی ذوق کردینخنده و تو با خاله سحر نهار خوردی بعد من شما رو خوابوندم و رفتم کلاس غروب که برگشتم دیدم بغل مامانی نشستی و مثل یه خانوم خوب داری نمیرو میخوری و مامانی سرگرمت کرد تا من افطار کردم بعد هم مامانی کلی ازت تعریف کرد که خیلی دختر خوبی شدی و اصلا مامانی رو اذیت نکردی و بهونه هم نگرفتی آخه دوتایی تنها بودین و من میترسیدم با نبون سحر و حامد بهونه بگیری ولی آفرین به دخمل عزیزم که مامانی رو اذیت نکردیتشویق

و اما چهار شنبه چون عزیز و بقیه از تهران برگشتن و زنعمو افسانه بعد از یه قهر سه ماهه خیال باطل(گلم زنعمو یه عادتی داره هر از چند وقتی به سرش میزنه دور خانواده بابایی رو خط بکشه  که این مدت هم از اون عادت بود )که خدا رو شکر تموم شد و بالاخره آشتی کردچشمک و باز همگی قرار شد دور هم جمع بشیم البته در نبود اونها هم ما بقیه دور هم جمع میشدیم ولی یه جورایی همگی دپرس بودیم و دلمون برا کسری تنگ میشد  بعد ازنهار شما خوابیدی و بعد از اینکه بیدار شدی بردمت خونه عزیز ولی عزیز و عمه رفته بودن خرید و تو رو سپردم به آباجون و نوید و نگین و رفتم کلاس که خیلی دیرم شده بودم و ارائه مقاله هم داشتم و کلی استرس که خدا روشکر همه چی خوب برگزار شد بغلو بعد از 2 ساعت برگشتم و گلم همینکه من رو دیدی پریدی بغلم و خوشبختانه امروز هم همه ابراز رضایت میکردن که زیاد بهونه نگرفتی و فقط کمی گریه کردی آخه خونه عزیز یکم غریبی میکنی ولی خدا رو شکر امروز اذیت نکردی و کلی گشته بودی خونه خاله ،خونه حاج خانوم ........ فقط متاسفانه تعجبتا من بیام گشنه مونده بودی و چیزی نخورده بودی همینکه اومدی بغلم آویزون تا.......بنده خدا عزیز میگفت نفهمیدم باید چیزی بدم بخورهنیشخند و طفلکی شما گرسنه مونده بودیگریه خلاصه همه اومدن و منتظر بودیم که کسرا بیاد بعد از کلی معطلی بالاخره اومدن و کلی خوشحال شدیم و تو و کسرا همدیگه رو بغل کرده بودینخنده خیلی ناز کسرا یبا یبا میکرد آخه به  شما یبا میگه و تو  به کسرا ددا میگی  با زبون خودتون با هم حرف میزدین قربونتون برم که حسابی دلتون واسه هم تنگیده بود.  آخر شب هم عمو امین از کیش برگشت و تو خیلی خوشحال شدی و خوش به حالت شد . خدایا شکرت به خاطر همه چی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

تینا بیدی
13 آبان 90 1:22
عزیزمه، آفرین
مامان ماهان
14 آبان 90 8:37
خدا رو شکر که باز جمعتون کامل شده الهی همیشه خوش باشین فندق جونم رو ببوس
مامان پریسا
14 آبان 90 10:31
ایشالله همیشه به شادی دور هم باشید.
مامان آريا
14 آبان 90 13:22
خوشحالم كه باز جمعتون جمع شده و دختر ما باز همبازي كسرا شيطونه شده اميدوارم ديگه زن عمو اين عادت بدشو ترك كنه
مامان پارسا جون
14 آبان 90 17:38
همیشه خوش و خرم باشید عزیزم
مامان محمدجان
14 آبان 90 22:28
سلام عزیزم امیدوارم همیشه جمعتون جمع باشه بدون کدورت و دلخوری
مامان محمد پارسا
15 آبان 90 0:15
سلام ناناز خاله انشاالله همیشه خوب و شاد و سلامت باشید
مامان آريا
15 آبان 90 12:06
عيد قربان ، پر شکوهترين ايثار و زيباترين جلوه ي تعبد در برابر خالق يکتا بر شما مبارک
بهار(مامانی شهراد)
15 آبان 90 16:28
________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-' ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______| ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____)آپم گلم بیا پیشمون
ناهید
15 آبان 90 20:35
آپم ممنون میشم بیاین.
مامان پارسا جون
16 آبان 90 17:23
عید قربان، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا مبارک عید مبیناجون و مامان گلش مبارک
مامان سانای
17 آبان 90 15:21
همیشه خوش باشید و دور هم .
مامان پریسا
18 آبان 90 9:46
سلام عزیزم. بفرمایید تولد پریسا جون. خوشحالم کن.
مریم که دوست داره
18 آبان 90 14:07
عزیزم ایشااله همیشه شادو سرحالو خندون باشین.


ممنون خاله مریم جونم
مامان ملینا
18 آبان 90 17:13
سلام فندق مامان.ان شالله همیشه خوشحال و دور هم باشید عزیزم.
afshin
21 آبان 90 22:11
آی مردم این صدای قرنِ ماست ـ این صدا از وحشتِ غرقِ شماست دیده در گرداب کی وا می کنید؟ ـ وه که غرقِ خود تماشا می کنید آنکه او امروز در بند شماست ـ در غم فردای فرزندِ شماست راه می جستید و در خود گم شدید ـ مردمید، اما چه نامردم شدید آه اگر این خوابِ افسون بگسلد ـ از ندامت خارها در جان خلد چشم هاتان باز خواهد شد ز خواب ـ سر فرو افکنده از شرمِ جواب منتظرتم ....
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد