رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

در گیری هفته گذشته

1390/10/11 10:08
نویسنده : Raha:)
708 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام خانوم خانوما دختر گل من هفته گذشته از اونجایی که سه تا امتحان خیلی خیلی سخت

 پشت سر هم داشتم و حسابی در گیر خوندن بودم البته فقط زمانهایی که تو خواب بودی جالبه

عزیزم که تو از زمان شروع امتحانات من غروبها ٣ یا ٤ ساعتی میخوابی و من حسابی درس میخونم

ولی زمانی که بیدار میشی اصلا نمیتونم و نمیخونم خلاصه حسابی مشغول بودم که از قضا روز

 سه شنبه که بابا اومده بود ار مهد دنبالت شما پا تو کرده بودی تو یه کفش که تاب تاب بازی و یه

کم تو مهد تاب بازی کرده بودین و دوباره وقتی رفته بودین اداره بابا از اونجایی که مقابل اداره بابا پارک

هست گریه کرده بودی که بری پارک خلاصه بابا هم که گوش به فرمان شما و رفته بودین موقعیکه من

اومدم پارک دیدم کل صورتت کاملا یخ کرده و سریع آوردمت تو ماشین و برگشتیم خونه که خوابیدی و

بیدار که شدی بله تب کردی حسابی و استامینوفن و غیره ...........و بیقراریهات شروع شد بابا که اومد از

اونجایی که او همیشه تو همه چی من رو مقصر میکنی اینبار من پیشدستی کردم و گفتم که بازی تو

پارک نتیجه اش شد این ولی بابا زرنگتر از این حرفاست اون میگفت که از رادین گرفتی آخه دو روز بود

رادین مهد نمیومد و شنیدم مریضه آخه وقتی دو روز پیش تو رادین رو دیدی همون دو روز پیش مریض

میشدی دیگه چرا بعدا مریض شدی خلاصه برا من مهم نیست چطوری مریض شدی مهم اینه که نباید

مریض میشدی حالا که شدی هیچکاری نمیشه کرد ولی بابا همیشه دنبال مقصر میگرده و هیچوقت هم

کم نمیاره بگذریم خلاصه اینکه عزیزم خیلی تب داشتی و با شیاف هم  پایین نمیومد و شب رو فقط

پاشویه کردم تا صبح که رفتم امتحان و تو موندی پیش بابا تا ببره خونه مامانی و رفتم امتحانم هم گند زدم

و خلاصه بعد از ظهر هم رفتیم دکتر و کلی دارو داد  وگفت گلوت چرک کرده و پنجشنبه هم مرخصی

گرفتم و شب هم بیدار موندم و درس خوندم و صبح سحر اومد پیشت و من رفتم امتحان خوشبختانه این

یکی خوب بود و خدا رو شکر ظهر که برگشتم یکم حالت رو براه شده بود  و هنونه بهت دادم و بهتر شدی

میدونم بازم داری دندون در میاری امیدوارم زودی این دندونه در بیاد تا بیشتر از این اذیت نشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
11 دی 90 10:28
سمیه جون سلام.پستتونو که می خوندم یاد روزگار خودم افتادم که با چه مشقتی درس خوندمو طفلی سپهرمو اذیت کردم.اما آخر چی شد هیچی بازم شدم یه خانم خانه دار. از بزرگ شدن بچم هیچی نفهمیدم.یکی از دلایلی که بعد از 13 سال دوباره بچه دار شدم همین بود دوست داشتم طعم مادری رو بچشم. امیدوارم هر چه زودتر شمام امتحانا رو تموم کنین و راحت شین.
مامان نیایش
11 دی 90 12:29
ان شا الله رها کوچولومون زودتر حالش خوب خوب بشه و دندونای خوشگلش هم دربیاد زودتر وای که این دندون چه قدراذیت میکنه ان شا الله زودتر درس و امتحاناتت رو با موفقیت تموم کنی و یه نفس راحت بکشی
مامان ساينا
11 دی 90 13:34
موفق باشي و مويد
مامان پرنسس
12 دی 90 8:34
دقيقا مي فهمم چي ميگي. اين بابا نه تنها بلد نيستن بچه داري، اما عزت نفسي دارن بيا و ببين. ....
مامان آريا
12 دی 90 9:52
خاله قربونت برم كه مريض شدي امان از دست اين سرماخوردگي نمي دونم چرا دست از سر بچه هاي ما برنمي داره آخه اميدوارم زود زود خوب بشي عزيزم
مامان ملینا
12 دی 90 11:01
سمیه جان امیدوارم که امتحاناتتو خوب داده باشی و رهای خاله هم خوب شده باشه.الهی قربون اون صدفای خوشگلش برم که هربار اذیتش می کنه .مواظب خودتون باشین.دوستت دارم رهای گلم.
مامان دیانا
12 دی 90 11:52
سلام خانومی ایشاا... عسل خانومی زود زود خوب بشه خسته نباشی از امتحانات امیدوارم همه را به خوبی سپری کنی خیلی سخته واقعا خدا قوت بوس برای رهای عزیزم که مثل دیانا مریض شده
مريم كه دوست داره
12 دی 90 12:19
سميه جون ايشااله كه زود زود امتحانات باموفقيت تموم شه.برا من كه درسم كناركاره غيرقابل تحمله ببين براتو كه دركنار كاروفندقو شهرهستش ديگه چيه..... ايشاله دختركوچولومونم زودزود خوب شه
دوست مهربون
12 دی 90 17:22
وب زیبایی دارید.چه حوصله ای افرین به این دقت.
مهرناز مامان امین حسین
13 دی 90 8:26
سلام سمیه جون ایشالله هرچه زودتر درسهات با موفقیت تموم بشه عزیزم کاملا درکت میکنم امان از دست آقایون هیچ وقت کم نمیارند و امان از دست سرما خوردگی بچه ها که نمیتوند یه نفسی راحتی بکشند
مامان نسترن
13 دی 90 8:33
سلام دوست خوبم.از اینکه به یادمی و فراموشم نکردی ممنونم. دوستت دارم یه عالمه. نینی گلی رو هم دوست دارم قد خدای اسمون
مامان پرنسس
13 دی 90 13:27
يادم رفت من از اول به رز شيشه ندادم با قاشق اولش بعدا هم با ليوان مي خورد حالا هم با ني و قمقمه مي خوره بهتر شيشه نمي گيره گير نده بهش براش يك قمقمه يا ليوان ني دار قشنگ بخر 2 تا يكي بذار مهد يكي هم توي خانه بهتر از شيشه است
mamani helena
13 دی 90 13:51
salam azize khale khodaro shokr ke alan khob shodi vay mamani joon dars khondan ba nini bayad kheili sakht bashe?
خاله نسرين مامان صدف و سپهر
14 دی 90 9:52
سميه جون ،خواهر گلم!سلام.از اينكه منو مورد لطف قرار دادي ممنون.ببخش كه دير جواب دادم اين روزا خيلي درگيرم. من كاملا شرايط شما رو درك ميكنم چون گفتم اين روزا رو گذروندم.اما با اين تفاوت بزرگ كه من سر كار نميرفتم.اما خدا رو شكر ميگي دو ترم ديگه نمونده.ترم بعد از عيد كه سريع تموم ميشه ،ترم پاييزم خدا كمك ميكنه البته اميدوارم پايان نامه نداشته باشي كه خيلي وحشتناكه. عزيزم شما از خودتم كه مايع ميذاري خيلي مراقب سلامتي روحي و جسميت باش.اصلا بخاطر درس و نمره ي تاپ شدن به خودت فشار نيار.اين تجربه ي كسيه كه خودشو خونوادشو اذيت كرد و با رتبه ي دو فارغ التحصيل شد اما حالا نتيجش چي شد پسرم با اينكه تو مدرسه ي تيزهوشان درس ميخونه اما از درس زده شده ميگه من ديدم چقدر اذيت شدي من تا ليسانس بيشتر درس نميخونم. خلاصه اينكه خيلي با خودت رودربايستي نداشته باش ببين در چه موقعيتي خودت و خونوادت شاد و راحتين همون كارو بكن .ايشاالله كه موفقتر باشي. فندق نازمم ببوس.
mamane Ali
14 دی 90 11:26
عزیزم انشالله رها کوچولومون زودی خوب بشه مامانیشم امتحاناشو 20 بشه
مامان علی
14 دی 90 12:02
امیدوارم الان که این کامنت رو برای فننوقت میذارم حالش خوبه خوب شده باشه. امیدوارم امتحاناتت رو با موفقیت پشت سر بذاری.دندون جدید هم مبارک خاله جان
آرتین خان
16 دی 90 15:43
تنت سلامت باشه رها فندقی ما ببوسش مامانی
مامان نازی نرگس
18 دی 90 1:31
آخی امان از این شیطنت شما بچه ها وای خدایا بازم این ویروسهای زشت
مامان ماهان
25 دی 90 9:07
الهی که دیگه هیچ وقت مریض نشی شیطونک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد