رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

درسته که دوستی ما توی دنیای مجازیه ولی احساسمون واقعیه

1390/10/17 14:10
نویسنده : Raha:)
788 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوستای خوبم من این جمله قشنگ رو  از وب محمد جان  برداشتم :

درسته که دوستی ما توی دنیای مجازیه ولی احساسمون واقعیه

راست میگه مامانش خیلی دنیای جالبی داریم هر روز با غم و شادی هم شریک میشیم الان هم چند روزی

هست که دلواپس انار هستیم همگی برای سلامتیش دست بدعا هستیم ................. چقدر واسه مامانایی که

نی نی ندارن دعا کردیم  ..................الان هم خبر بهشتی شدن علی 45 روزه رو خوندم اونقدر اشک ریختم

دلم گرفت .خدا به مامانش صبر بده ........... چند وقت پیشا پیگیر خبری از صبا بودیم که فعلا باباش بیخبرمون

گذاشته و خلاصه  اینکه همتون رو دوست دارم  و از اینکه با شما هستم افتخار میکنم .

به امید اینکه خبر سلامتی انار جون رو همه بهم تبریک بگیم ان شا الله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سمانه مامان پارسا جون
17 دی 90 21:05
منم کاملا باهات موافقم عزیزم همینکه همه توی وبهاشون دارن در مورد این دختر معصوم مینویسن والتماس دعا دارن گویای همه چیزه
مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 دی 90 21:32
واقعا درسته. گل گفتی. تو این دنیای مجازی همه دلتنگ هم میشیم، دلواپس هم میشیم، با غمهای همدیگه غمگین و از شادیهای بقیه شاد میشیم. به امید دوستیهای بیشتر
مامان نازی نرگس
18 دی 90 1:26
ماجرای انارجون دل همه ما رو به درد اورد ایشالا که زودتر خبر بهبودیشون رو بشنویم
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
18 دی 90 9:55
سمیه جون متن زیبایی بود اما خبرای خوبی نداشت.من بی اطلاعم از علی کوچولو و صبا جون.چه اتفاقی افتاده ؟وبلاگ دارن سربزنم؟خیلی دردآوره.خدا به مادرش رحم کنه.
مادر کوثر و علی
18 دی 90 11:28
سلام عزیزم منم عاشق شما دوستای مجازیه خودم هستم هیچوقت نتونستم از این مامانای مهربون و نی نی های معصوم دل بکنم مرسی از همدردیت مامان مهربون خدایا به انار کوچولو شفای خیر بده از وقتیکه چند روزی با علی کوچولوم تو بیمارستان بودم و مامانا و بچه های مریض رو دیدم و بعدشم علی جونم پرکشید خیلی خیلی بیشتر از قبل احساس همدردی میکنم با همه اونایی که نی نی ندارن و منتظر نی نی هستن و یا نی نی دارن اما جیگر گوشه شون مریضه و یا مثه من فرشته شون رو از دست دادن... خیلی سخته اما همه ما میدونیم که خدا به اندازه توان هر کسی بهش سختی میده و البته صبرشم میده و بیش از صبرشم ازش انتظار ندارهو چه زیباست که بعد از هر سختی آسانی ست خدایا شکرت
مامان پریسا
18 دی 90 11:29
ایشالله زودتر خوب بشن هم انار هم صبا جون. دیدن بیماری بچه ها به اندازه کافی درد اور هست.
ثمین
18 دی 90 13:20
سلاااااااااااااااااااااااااام دلم براتون تنگ شده بود، اومدم یه سلام کنم و برم
فاطمه
19 دی 90 13:49
سلام عزیزمـــــــ خوبی با عکس پسر خاله و دختردایی و 2 تا از دختر خاله هام اپمــــــــــ خوشحال میشم سری بزنید منتظرتونم بابای
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
19 دی 90 15:40
سلام سمیه جونم.با اینکه بهم گفتی نرم تو وبلاگ صباجون اما نتونستم حسکنجکاویمو ساکت کنم و رفتم.اما درست میگفتی حق باهات بود.اول صبحی کلی گریه کردم.نمیدونم خدا چه حکمتی تو کارشه که بنده هاشو این طوری امتحان میکنه.واقعا خدا صبرشون یده. مامان علی کوچولو هم برای مطالبش رمز گذاشته بود نتونستم بفهمم دلیل اتفاق چی بوده.
mamani helena
20 دی 90 0:31
salam azizam vay shayad bavaret nashe bazi roza negarane dostam misham to web miyam sar mizanam bebinam khoban ya na ! in yani ye dosti vaghei ke bedone inke hamdigaro beshnasim vase ham aziz shodim.
آبجی فاطمهـ
20 دی 90 13:53
سلام رهاجون!به وبلاگ آبجی من سرمیزنی؟ خوش حال میشیم بیای،منتظرت هستیم
مهرناز مامان امین حسین
21 دی 90 11:30
سلام سمیه حون حرف دل همه مون رو زدی انشالله انار جون هم به زودی بهبود پیدا کنه خدا هیچ پدر و مادری رو از بابت فرزندش به امتحان نکشه که خیلی امتحان سختی هستش
مامان ماهان
25 دی 90 9:05
سمیه جون چقدر قشنگ نوشتی حرف دل همه رو زدی الهی که خدا شفاش بده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد