رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

دنیای وارونه

1391/3/8 16:04
نویسنده : Raha:)
759 بازدید
اشتراک گذاری

 

رهای گلم از اونجایی که تو این زمونه همه چی برعکس شده ما هم نخواستیم از این قافله عقب بمونیم واسه همینم به جای اینکه تو این مدت شما اذیت بشی مامانی اذیت میشه ناز گلم شما خیلی منطقی با قضیه کنار اومدی و فقط روزانه یکبار حویای احوال می می میشی و خیلی خوب میپرسی مامان می می خوب شده و من میگم نه و شما هم قبول میکنی قربونت برم که این همه درکت بالاست عزیزم ولی متاسفانه بنده همچنان درد میکشم و قرص هم برام فایده نکرد و تو این ده روز شیر هم خیال برگشت نداره و  گاهی کارم به گریه زاری هم میرسه و گاهی هم وسوسه میشم بهت شیر بدم تا این درد لعنتیم ساکت بشه خیلی خیلی دارم اذیت میشم شبها نمیتونم بخوابم و روزها هم از شدت درد نمیتونم کاری بکنم گاهی هم دردش میزنه به دستم و کلافه میشم عزیز جون میگه :مادرهایی که عشق و محبتشون نسبت به بچه هاشون زیاده همینطوری میشن البته میدونم الکی میگه و واسه دلداریم این حرف رو میزنه خلاصه اینکه همه دارن واسم دعا میکنن تا خوب بشم چون خیلی دارم اذیت میشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان ساينا
9 خرداد 91 7:55
واي چه بد.تو اينترنت سرچ كن ببين داروي گياهي نمي توني پيدا كني بخوري شايد زودتر تموم بشه
مامان ملینا
9 خرداد 91 8:53
سمیه جان کمی هم تحمل کن .اصلا هم وسوسه نشو .من به اندازه تو درد نکشیدم همش دو سع روز بود ولی چون شیرت زیاد بود اینطوری شدی ان شالله که زودتر خوب می شی.رهای خاله هم مامان رو درک می کنه .فدای تو بشم عزیزم.می بوسمت.در ضمن سمیه جان یادت باشه به کسی نخندی که غذات رو اجاق بسوزهخوبه رها دعوات نکرد که چرا غذارو سوزوندی
مامان پرنسس
9 خرداد 91 8:56
مي دونم چي ميكشي عزيزم و برات دعا مي كنيم من و رزي و ني ني ولي اين هم يك مرحله از تكامل، اول بچه از بند ناف جدا ميشه، بعد ازشير ....
نسيم-مامان آرتين
9 خرداد 91 9:14
يعني ماهم اين پروسه هارو بايد سپري كنيم
سحر
9 خرداد 91 12:46
سلام. خوشالم که رها راحت با این قضیه کنار اومده تو ام خودت زیاد ناراحت نکن به آیندش فک کن .....! قول میدم زود خوب میشی.
afshin
9 خرداد 91 23:32
درود به تو : نشان شیر و خورشید یک نشان ملی است و بس ! به این سند بنگرید تا به همه­ ی حرف و حدیث­ها در این زمینه پایان دهیم . درفش شير و خورشيد نشان به هيچ گروه و حکومتي تعلق ندارد بلکه نشانيست ملي . سر بزن .....
مامان دیانا
10 خرداد 91 15:20
سلام سمیه جان عزیزم امیدوارم هر چه زودتر این روزها رو سپری کنی خیلی سخته ولی با صبر و حوصله و گذر زمان همه ی درست میشه بوسسسسسسسسسس برای دختر نازم
مامان پریسا
10 خرداد 91 16:19
ما هم دعا گو هستیم پیشا پیش میلاد حضرت علی و روز پدر مبارک. برای جشن دعوت هستید
مامان سانای
24 خرداد 91 11:55
وای چه سخت . ولی اصلا بهش نده تازه باهاش کنار اومده .
شبنم
26 خرداد 91 18:32
سلام کامنتتون رو توی وبلاگ زهره خانم،که برای من نوشته بودید دیدم.ازتون ممنونم که خواستید با حرف هاتون راهنماییم کنید،و چیزهایی رو بهم یاداوری کردید که انصافا شاید بهشون بی توجه شده بودم.ولی خب...حس می کنم به تصمیم نهاییم نزدیک شدم..اما بازم پیدا کردن چند تا دوست تو دنیای مجازی که همگی خواستن بهم کمک کنن،برام خیلی شیرین بود. امیدوارم زودتر از این درد هم راحت بشید و دخترکوچولوتون هم به کل فراموش کنه شیر خواستنش رو. به پیشنهاد دوستان یه وبلاگ ساختم،که ادرسش رو برای شما هم می ذارم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد