بازم حکمت یه روز خاص

سلام دختر گلم میخوام یه داستان خوب برات تعریف کنم پس گوش کن عزیزم سال 84

بود و منو بابایی بعد از یکسال ازدواج بفکر خرید خونه افتاده بویدم و در پی پیدا کردنش

به هر جا سر میزدیم که یهو دوتایی یه نذری کردیم که اگه خونه خریدیم یه روز خاصی

 جشن میلاد بگیریم حالا چه روزی از اونجایی بابا ارادت خاصی به امام حسین و حضرت

ابولفضل داره گفتیم روز تولد امام حسین که میشه عصر تولد حضرت ابولفضل خلاصه

سال 85 ما صاحب یه خونه نقلی شدیم و  جشنمون رو هم برگزار کردیم البته بعلت جای

 کم در حدود 20 نفر فقط اقوام درجه یک ،عزیز دلم با توجه به اینکه ما صاحب خونه شده

بودیم یه خورده بابایی زیر فشار قرض رفت و من هم اون موقع سر کار نمیرفتم تا بهش

کمک کنم این شد که من و بابایی یه روز  محرم با هم که رفته بودیم عزاداری امام حسین

یه نذر دیگه کردیم که اگه قرضامون یکم سبک شد ما که قراره روز تولد امام حسین جشن

 بگیریم پس روز شهادشون هم خرجی بدیم و تصمیم گرفتیم روزهای تاسوعا خرجی بدیم

مابقی داستان رو تو ادامه مطلب بخون

بله عزیزم این نذر هم از سال 86 به اجرا پیوست از تعدا کم شروع کردیم و سال گذشته

 تقریبا 200 نفر رسوندیم و دوست داریم هر سال بیشترش کنیم قربونت سرت رو درد نیارم

 از جشن برات بگم که خیلی  بیریا برگزار میشد با همون تعدا کم خاله بابا هم که مدرس

قرآن هست میومد و مولودی میخوند تقریبا به همه خوش میگذشت موقع بریدن کیک

هرسال همه کلی نذر میکردن و یه برش به کیک میزنن جای سالم رو کیک نمیمونه خلاصه

اینکه عزیزدلم از اونجایی که من واسه اومدن تو خیلی عجله نداشتم و بیصبرانه منتظر بودم

 ابن شد که خودم به تنهایی یه نذر دیگه کردم که اگه خدا به من یه نی نی گلی مثل شما

 بهم داد اون سال جشن امام حسین رو بصورت کلی و خونه مامانی برگزار بکنم ،که خدا

سال گذشته تو رو به من هدیه داد و پارسال 10 روز تولدت و روز نامگزاریت افتاد به روز

 3 شعبان وروز جشن ما چون من هنوز نمیتونستم خوب کار کنم دیدم فعلا قادر به برگزاری

 جشنی که نذر کردم نیستم و فقط همون شب کل فامیلهای درجه یک یعنی عمو عمه

خاله دایی های بابایی و همینطور من و همینطور شما رو دعوت کردیم و خونه عزیز جون

ولیمه دادیم و اما اصل ماجرا که نذرم موند واسه امسال حالا اینو دریاب که امسال که

میخوام جشن بگیرم

روز تولد تو عزیزم مصادف شده با روز جشن امام حسین

حالاقبول داری عزیزم که خدا تو رو مثل یه معجزه برای ما فرستاد