فندق ما

دخمل قشنگم این هم عکسی که وقتی میخواستیم بریم همایش شیرخواران حضرت علی اصغر ازت گرفتیم آخه پارسال عزیز نذر کرده بود که تو بدنیا بیای و ما تو رو ببریم اصغریه متاسفانه خود  عزیز نتونست بیاد چون تهران بود و مریضه ما مجبور شدیم خودمون بریم من و مامانی با هم رفتیم خیلی شلوغ بود ولی تو اصلا اذیت نکردی    ...

عزیز دلم دیشب رفتیم تالار ارم جشن اونجا بود تو اولش خواب بودی آخه عصر بردمت دکتر و گفت که این دفعه بیماریش خیلی جدی شده و دارو داد و چون بهت دارو داده بودم خوابیده بودی و کمی بعد بیدار شدی همینکه مربی ها دیدن بیدار شدی دیگه به ما مجال ندادن و مدام بغل اونها بودی خیلی خوشت می آمد آهنگ  که میزدن تو میرقصیدی و تر تر میخندیدی الهی قربون اون خنده هات برم من خلاصه کلی برنامه اجرا شد بچه های آمادگی یه نمایش خیلی با حال اجرا کردن بعد کلی برنامه دیگه شام خوردیم و پس از شام اهدای جوائز بود اولین نفر مارفتیم چون به قول خانم صفر زاده که اعلام کرد کوچکترین عضو مهد ورفتیم و یه ساعت  که عکس تو توش بود و همچنین یه ت...

...

                                                            رهای گلم از من خواستن از مهد رفتن تو بگم که خوبه یا نه :رهای من یک هفته مونده بود ۶ ماهه بشه روزی  ۱الی ۲ ساعت حدود یک هفته رفت مهد خیلی خوب شد چون هم رها عادت کرد و هم من چون احساس  میکردم روزی که رها رابزارم مهد وبرم سرکار از غصه بمیرم ولی چون یک هفته جلوتر و با تایم کم م...

مامی عکسات پخش شده مواظب باش گرگه نخورتت آخه من میخوام بخورمت ...

عاشق این عکسم جیگرم قربون اون چشات برم ...

سلام عزیز دلم خوشگل خانم دیروز تولد من(مامان) بود پارسال تولدم شما تو شمکم بودی ولی امسال کنارم خیلی خوشحال بودم ولی بابایی خیلی زد حال زد و انگار باخودش گفته بود چه هدیه ای زیباتر از رها خوب امسال رها هست پس بی خیال کادو با اینکه با این ایده موافقم یعنی هیچ هدیه ای  بهتر از تو نمیشه ولی خوب متاسفانه این متولدین اردیبهشت خیلی از احساسات خوششون میاد و دوست دارن همیشه سورپرایز بشن که متاسفانه بابایی شما هم اصلا اهل این رفتارها نیست. ...

                                                                    عزیز دلم بابایی جمعه رفته بود کوهنوردی البته از پنجشنبه رفته بود موقع رفتنش تو بدجوری بیقراری میکردی انگاری که میدونستی داره شبم میره و فردا میاد بعد که باهم بردیم گذاشتیم اداره (آخه با گروه کوهنوردی اداره میرن کوه)برگشتیم ...

قربونت برم سوار اسب کسری شدی خونه عمو                                         ...