رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

خواب خوش

  عزیز دلم امیدوارم همیشه خوابهای خوش ببینی قربونت برم هزار بار فدات بشم دویست بار قند عسل نبات مبات   لالا لالا لالایی رها جونم لالایی                                   ساکت بچه ها جونم رها رو میخوابونم                                    لالا لالا لالایی رها جونم لالایی ...
8 ارديبهشت 1390

اولین خیز

الهی قربون تو دخمل خوشگلم بشم که داری چهار دست و پا میری البته اولین خیزها را روز ۲۹ اسفند بود  که برداشتی من هم کلی ذوق مرگ شدم و به همه اطرافیان اطلاع دادم همین طور حرکات را ادامه میدادی  و هر روز مسافت بیشتری را طی میکردی تا اینکه دیروز خونه مامانی که بودیم دیدیم کامل شکمت را از رو زمین برمیداری و شروع به حرکت میکنی قربونت بشم که اینقدر پشتکار داری فدای اون چشمات . ...
7 ارديبهشت 1390

ماهگرد نهم

قربونت بشم که مثل چشم بهم زدن داری بزرگ میشی ماهگرد نهم هم رسید و با شیرین کاریهای جدید  دردری شدی حسابی سوار آسانسور که میشیم بریم بیرون ذوق میکنی بابا رو با اون صدای زیبات صدا میکنی البته اوایل تصادفی بابا میگفتی ولی ما تمرین کردیم و تو متوجه شدی که بابا کیه با روروئک  میوفتی دنبال بابا و مدام میگی بابا البته با لحجه شیرین خودت فدای اون زبون شیرینت بشم بابا هم چه ذوقی میکنه که تو میتونی اون رو صدا کنی آخه همونطور که میگن دخترا بابایی میشن قربونت برم بابایی هم باشی من عاشقتم. ...
7 ارديبهشت 1390

عید دیدنی

دخمل خوشگلم چند روز که فرصت نمیکنم تا برات بنویسم آخه دوباره مشغول بیحالی تو بودم آخه چند شب پیش رفتیم خونه عمو مسعود عید دیدنی آخه زنعمو عید اینجا نبود /اونجا تو بیحال بودی فکر  میکردم خوابت میاد زیاد با کسری بازی نمیکردی البته سوار ماشینش شدی   وقتی برگشتیم خونه تو بدجور حالت بهم خورد و لباسهای خودت و من و مبل و فرش را کثیف کردی خلاصه  از اون روز دوباره حال نداشتی تا اینکه من مرخصی گرفتم و دو روز باهم بودیم و تو هم چیزی جز شیر مامان نمیخوردی دکتر گفت میکروب غذایی وارد معدت شده ازت آزمایش گرفتیم خدا رو شکر چیزی نبود بزرگترها همه میگن داری دندون در میاری نمیدونم ولی این چند روز اسهال و تهوع حس...
7 ارديبهشت 1390

بازگشت سلامتی

سلام عزیزکم امروز با سلامتی برگشتیم شما بعد از سه روز به مهد و من بعد از یک روز به شرکت امیدوارم   همیشه سرحال و سرزنده باشی سعی میکنم دوباره اشتهات رو برگردونم آخه کمی کم اشتها شدی  ولی خانم دکتر گفت مشکلی نیست یکی دو روز فقط شیر مامانی را بخوری بهتره   دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه ...
7 ارديبهشت 1390

شعر رها جون

        تو که ماه قشنگ آسمونی                                    منم ستاره میشم دور دور دورت میگردم تو اگه ستاره بشی دور دور دورم بگردی                  منم ابر میشم رو رو روتو میگیرم تو اگه ابر بشی رو رو رومو بگیری                        &n...
7 ارديبهشت 1390

بابایی جون

دختر خوبم چند روز پیش که رفته بودم کلاس شما مونده بودی خونه مامانی و شب که اومدم دنبالت اول خیلی خوشحال شدی ولی وقتی آماده شدیم که بریم خونه خانم خانوما شروع به ناسازگاری کردی , ماشینم نداشتم و مجبور بودیم پیاده بریم که از بابایی جدا نمیشدی بریم تا اینکه بابایی گفت تا سرکوچه میاد سرکوچه که خواستم از بابایی بگیرمت محکم بغلش میکردی و سرت را میزاشتی رو شونش که من جداتون نکنم بنده خدا بابایی گفت یه کم دیگه میام تو خیابون همه کسبه محل داشتن میخندیدن میگفتن زور که نیست نمیاد بغل شما خلاصه طفلکی بابایی تا سرکوچه خودمون اومد و اونجا دیگه من عصبانی شدم وگفتم لطفن لوسش نکنید باید یاد بگیره که بیاد بریم...
7 ارديبهشت 1390

موش موشک

قربونت برم موش میخورتت فدات بشم قند عسل اینجوری میخندی من دلم ضعف میره  ...
6 ارديبهشت 1390

فرشته

فرشته های مهربون لطفا همیشه و همه جا مواظب و مراقب این ناز گل من باشین ...
6 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد