رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

تولدم مبارک

درسته از تولدم  روز گذشته اما باز ... از شانسم امسال روز تولدم خیلی خسته بودم😅ولی حالا جبران میکنم امسال هدیه هام اینا بود: مامان و بابام: یک سگ-اسکوتر برقی-گرفتن کلی وسایل و ... خیلی زیاده کادوهاشون مامانی و بابایی:500 تومان خالم:یک اسپیکر بلوتوثی دایمم:200 تومان خاله بابام: 300 عزیز و آقا جون:150 خاله مریمم و خاله شهلام:400 تومان دختر خاله بابام الناز 150 تومان عمم:300 تومان زن عمو افسانم:یه بازی بامزه زن عمو فاطمه : دستگاه فرشباهی😂 فعلاااااا خداحافظ😉
23 تير 1400

سلام سلام من اومدم با عکس های قدیمی

الان میخوام تمام از بچگیم تولدام ماهگی هام رو براتون به اشتراک بزارم شروع کنیم؟😇 👶اینم از عکس وقتی که به دنیا اودم👶 خب میبینید این وقتی هستش که دقیقا به دنیا اومدم😇 خب اینم از 1 ماهگیم👶 خب حالا اینم از 1 ماهگیم👶 اینم از 2 ماهگیم😇 خوشگل یا نه؟🙄 خب اینم از 3 ماهگیم😇 نه واقعا خیلی شیرینم😅. خب 4 ماهگیم👶 وای من چقدر شیرینم😆.واقعا بگیدا ببینم شیرینم یا نه🤭. خب اینم از 5 ماهگیم😇 وای من بخورمت😆😆خودم و میخوام بخورم😐 اینم از 6 ماهگیمممممممم😇 خب دارم کم کم شیرین میشمممممممممممم🤭 اینم از 7 ماهگیم👶👶 وای چقدر شیرینم من ای ببین شیرینیمو همه چیزمو همه چیزمو وای چقدر شیرینم من...
14 دی 1399

کرونا وای بر این کرونا

از وقتی که کرونا اومد قشنگ همه دورهمی ها رو با خودش جمع کردم و برد😔.انقدر دلم میخواد که باز هم دور هم جمع شیم بریم مهمونی جشن تولد و کافه ها ....  . اما من تصمیم گرفتم دیگه اسم این ویروس رو نیارم اسمش هم اسمشو نبر هستش.خب حالا این اسمشو نبر اصلا قصد نداره بره😡.انگار کینه زده رو بیچاره ما ها😭.اما بیاین باز هم مادر بزرگ پدر بزرگ هامون رو تو این وضعیت تنها نزاریم و چون خوب مثل من که دایی و خالم تهران میشم من و مامانم وظیفه داریم که بریم بهشون سر بزنیم😉.چون ما نباید اون ها رو تو این وضعیت بد و خطرناک(ممکنه توی یک ثانیه هم اسمشو نبر بگیریم) اون ها رو تنها نزاریم بهشون سر بزنیم.خب حالا ولی این سر زدن به دورهمی یا مهمونی تبدیل نشه ها(بخاطر سلا...
13 دی 1399

عروسي عمو امين

$omayeh N, [Apr 16, 2020 at 2:02 PM] عروسی عمو امین روز ۱۳ اذر عروسی عموم بود اون روز بهترین روز برای من بود.من ساقدوش شده بودم 🏻 🏻 🏻 🏻 ...
2 ارديبهشت 1399

خاطرات سالهای قبل2

سال 95 تو این سال رها خانم رو بعد از کلی تحقیقات در مدرسه شایستگان ثبت نام کردیم و از مهر ماه وارد کلاس اول شد معلم کلاس اول خانم درگاهی بود بسیار معلم جدی و منظبط و در عین حال مهربان اوایل سال خیلی اذیت میکردی از اونجاییکه شما همیشه تو مهد واسه خودت حکمرانی کرده بودی و کسی بهت چیزی نگفته بود نمیتونستی قوانین مدرسه رو قبول کنی و اصلا نمیتونستی سر جات بشینی مدتها طول کشید تا یاد گرفتی خانم درگاهی مدام شکایت میکرد که حواس بچه ها رو پرت میکنه یادمه یه بار تعریف میکرد :میگفت دیدم رها نیست اینور رها اونور رها دیدم زیر میز 🤭داره بند کفش یکی از بچه ها رو میبنده به میز خیلی شیطون بودی خیلی خانم درگاهی میگفت این انرژی ش زیاده ببریدش ورزش تخلیه بشه...
31 تير 1398

خاطرات سالهای قبل 1

سال 94: نویسنده:مامان از اونجایی که من تو این سالها کم کاری کردم پس خاطرات اون سالها با من و از این پس قراره خود رها یادداشت کنه . رها خانم سال 94 پیش دبستانی رفت و معلم پیش دبستانی هم پروانه جون بود خیلی خوشحال بود که حروف رو یاد میگرفت .همچنان استخر هم کلاس خصوصی با مهسا جون میرفت عاشق شنا کردن بود از هرچی میگذشت الی استخر ، سال گذشته خونمون رو عوض کردیم و رفتیم یه خونه خیلی بزرگتر و از اونجایی که خونه قبلی کوچیک بود و رها اتاق نداشت تو این خونه رها صاحب اتاق شد و بالذت اتاقش رو میچید و کیف میکرد من هم ترم آخر امتحاناتم رو سپری کردم و کار روی پایان نامه ام شروع شد .عمه ملوک  اون سال از پیش ما رفت. رها جون م...
31 تير 1398

بازگشت بعد از سه سال

دختر گلم اینجا یه دفتر خاطرات عالی بود برای ثبت خاطرات کودکی تو که من از بدو تولد انجام میدادم ولی متاسفانه الان نزدیک سه ساله که دیگه نتونستم خاطرات تو رو ثبت کنم ولی بهت قول میدم خاطرات مهم جا مونده رو حتما اینجا برات بنویسم الان که خودت با سواد شدی ممکنه خودت هم بتونی کمک کنی برای ثبت خاطرات قشنگت ...
13 اسفند 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد