دختر بابایی
عزیز دلم حسابی بابایی شدی کافی بابا از جلوی چشمات دور بشه شروع به داد و بیداد میکنی طفلک بابا نمیتونه از ترس تو جایی بره ، همسایه ها همه متوجه رفت و آمد بابای ما هستن چون وقتی بابا رفت میری پشت در و در را میکوبی که بابا بابا وقتی دیدی جوابی نیومد میگی بابا دف و بزور مشغول کاری دیگه میکنمت وقتی هم که بابا میاد خونه با ذوق داد میزنی بابـــــــــــــــــــــــــــا و بعدش مرتب بابا بابا میکنی دیروز عصر بهونه میگرفتی گفتم تلفن کنم تلفنی با بابا صحبت بکنی همینکه صدای بابا رو اونور خط شنیدی بغض کردی و شروع کردی به گریه کردن عزیزم معلومه بابایی میشه صبح که مهد میری موقع تحویل دادن م...
نویسنده :
Raha:)
11:26