رهارها، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
وبوشممممممموبوشممممممم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
بهترین دوست دنیا سویل جونم:)بهترین دوست دنیا سویل جونم:)، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

فندق ما

به دنیای من خوش اومدی:) من اسم اینجا رو گزاشتم دنیای قصه ها :) اگه میخوای تو هم اینجوری بدونش:)

خاطره تولد

    سلام دختر یکساله خودم عزیز دلم روز تولدت که ابتدا جشن مولودی  امام حسین بود تو گلم ظهر ساعت 1 تا 2 خوابیدی و  دیگه عصر نخوابیدی از ساعت 5 که مهمونه اومدن   بد خلقی ها ی شما هم شروع شد  تقریبا اکثر مهمونها اومده بودن ساعت 5.45 دقیقه بود که عزیز جون و عمه وزنعمو اومدن با اینحال که قبلا خواهش کرده بودم  که زود بیان و 4.5 یا 5 خونه ما باشن ولی......شما هم عزیزم  از بغل من پایین نمیومدی  من هم که مجبور بودم جلوی در بایستم تا از مهمونها استقبال کنم دیگه دستم درد گرفته بود  ولی راضی بودم تا شما عصبانی نباشی که جیغ بزنی میرفتی بغ...
22 تير 1390

واکسن یکسالگی

  دختر عزیزو شجاع من دیروز ساعت 11 پاس گرفتم و تو رو بردم مرکز بهداشت باباجون جلسه داشت نتونست بیاد قرار شد بیاد دنبالمون خلاصه نوبتمون که رسید طبق معمول واکسنهای  قبل با کمال شجاعت (هزار ماشا الله)فقط یه جیغ و السلام دیگه گریه خبری نبود و قرار شد  10دقیقه باشیم بعد بریم که تو این مدت شما مشغول بازی بودی و بزور کمی بهت شیر دادم آخه خانم دکتره گفت باید مایعات بخوری بابایی اومد دنبالمون و برگشتیم برای تو آبمیوه خریدیم برای مربی های مهد هم بستنی و رفتیم مهد خیلی تعجب میکردن که تو اینقدر آرومی خلاصه ساعت 12 هم قطره استامینوفن بهت دادم (چون صبح هم ساعت 8 داده بودم ) غروب خونه  بودم و جایی...
20 تير 1390

حرکات جدید

                                                سلام عزیز دلم دخترم حالا که یکساله شدی کلی حرکات جدید داری: غذا که میخوری بعدش دو دستت را هم بالا میاری مثلا الهی شکر میگی لی لی حوضک رو یاد گرفتی ،تاپ تاپ خمیر رو هم همینطور ،و اتل متل توتوله،کلاغ پر راهم             وقتی دوبار انگشتت رو میزاری زمین بعد شروع به دست زدن میکنی یعنی رها...
19 تير 1390

تولد در مهد کودک

  دخمل گلم فردای روز تولدت 15/4/90 در مهد کودک برات تولد گرفتیم وای که اینبار دیگه حسابی اذیت کردی فقط جیغ جیغ هرچی مژگان جون میگفت بیا بغل من نمیرفتی که نمیرفتی مجبورا  من هم در همه عکسها و فیلمها در کنارت بودم کل بچه ها رقصیدن خوشحال بودن فقط تو خوشحال نبودی و لذت نمیبردی نه کلاه گذاشتی بزارم سرت نه..........خلاصه این هم یه روزه دیگه گفتم حتما اینطور راحتی کلی هم کادو گرفتی مژگان جون(مربی شما) = سگ پشمالو ناز خاله  (خانم مدیر) =بلز   آیناز یکی از بچه های آمادگی که تورو خیلی دوست داره یه کتاب داستان  (بند انگشتی)   ...
16 تير 1390

کادوهای رها

  دخمل ناز من روز  تولدت کلی کادو گرفتی مبارکت باشه عزیز دلم  هدیه مامانی و بابایی هدیه عزیز جون ،عمه مهری ،زن عمو افسانه هدیه خاله سحر هدیه خاله های مامان هدیه دایی حامد هدیه عمه آذر و حدیث جون(عمه مامان)               هدیه نرگس جون و هورمزدجون(عروس عمه آذر)  هدیه آزیتاجون (دختر عمه مامان)                       هدیه خاله نفیسه(دوست مامان)    بقیه اقوام هم پول که جمعا 1000000ریال ...
16 تير 1390

تشکر

     سلام دوستان و اقوام عزیزم از همه کسانی که به وب رها اومدن یا اومدن خونه و تولد  رها جون را تبریک گفتن تشکر میکنیم (من و رها و بابای رها) امیدواریم تو شادی همه جبران بکنیم ممنون دوستان عزیز ...
16 تير 1390

تولدت مبارک

              نازدونه من عشق من تولدت مبارک دوست داریم من وبابا افتخار میکنیم به وجودت و شکر خدا رو به جا میاریم      عزیز دلم خاطره روز بدنیا اومدنت رو در دومین پست وبلاگ برات گذاشتم خواستی دوباره ببین با اینکه اون روزها هردومون خیلی عذاب کشیدیم  ولی چون سرانجام خوبی داشت خدا را شاکر شدیم حتما آن هم حکمتی بود از حکمتهای خدا به فال نیک میگیریم .................. عزیز دلم تو با اومدنت به زندگی من و باباجون یه رنگ و بوی تازه ای بخشیدی و زندگی ما را زیباتر کردی شبانه روز هم شکر خدا رو بجا بیارم بازم کمه واقعا نمیدونم با چه زبونی از خدا مهربون تشکر کنم . ...
14 تير 1390

یک روز تا تولد

    دختر عزیزم دیروز رفتیم و خونه مامانی رو تزیین کردیم با خاله سحر و خاله مری و سلماجون  تو  با  سلما حسابی با وسایلها بازی کردین سلما که کیف میکرد عروس میشد .............. و امروز صبح هم با  بابا رفتیم شیرینی و میوه را سفارش دادیم الان هم رفتم برات کلاه تولد و شمع  و فشفشه  گرفتم ...
13 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فندق ما می باشد